بزرگنمايي:
عصر قم - تبعید افراد موثر در جریان نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) به مناطق دور دست و دور از محل زندگی و فعالیتهای روزمره این افراد انقلابی، یکی از ابزارهای حکومت طاغوت برای بیاثر یا لااقل کماثر کردن فعالیتهای انقلابی این چهرههای انقلابی بود که بر خلاف اهداف دستگاههای امنیتی حکومت طاغوت، افراد تبعیدی به محض ورود به هر شهر یا منطقه جدیدی، خیلی زود مورد توجه افراد و گروههای انقلابی آن شهر و منطقه قرار میگرفتند و هستههای انقلابی در آن مناطق، تقویت یا در مواردی، هستههای جدید انقلابی با هدایت و راهبری افراد تبعیدی تشکیل و تقویت می شد.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
در این راستا، سال 57 و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، فشار انقلاب به رژیم طاغوت شدت گرفت و باعث شد ساواک نسبت به تبعیدیها سیاست و برنامه جدیدی اتخاذ کند. چون همواره در اثر درماندگی در جستجوی راهکار جدیدی بودند تا اینکه در اقدامی عجولانه تصمیم به جابهجایی تبعیدیها گرفته شد و بار دیگر در بنبست قرار گرفتند.
در میان چهرههای شاخص انقلابی که حکومت طاغوت برای تبعید آنها اقدا کرد، حضرت آیتالله العظمی سیدعلی حسینی خامنهای مبارز خستگیناپذیر نهضت اسلامی بود که مبارزاتش رژیم پهلوی را به ستوه آورده بود.
حکومت طاغوت در 28 آذر 1356 به ایرانشهر در جنوب سیستان و بلوچستان تبعید شدند.
کتاب «خون دلی که لعل شد» حاوی خاطرات رهبر معظم انقلاب از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی است. ناشر کتاب انتشارات انقلاب اسلامی و گردآورنده آن دکتر محمدعلی آذرشب است.
رهبر معظم انقلاب در کتاب خاطرات شان «خون دلی که لعل شد» نوشتهاند:
«مرا به مرکز ساواک مشهد بردند دریک زیر زمین جا دادند، به من اطلاع دادند که تبعیدگاهم «ایرانشهر» است. پس از آن به طرف زاهدان و بعد ایرانشهر حرکت کردیم. پس از آن که به این شهر رسیدیم در مقر پلیس از من تعهد گرفتن که شهر را ترک نکنم و هر روز برای امضا به مرکز پلیس بروم. یکه و تنها از آنجا بیرون رفتم و سراغ مسجدی را گرفتم. مرا به مسجد«آل رسول» راهنمایی کردند. نشانی یکی از مومنین به اسم آقای رئوفی را داشتم و دنبالش میگشتم. پس از آشنایی و پیدا کردن آقای رئوفی سه چهار روز در خانه او ماندم و سپس من و آقای حجتی به خانه دیگر رفتیم.
نخستین کسی که از جوانان ایرانشهر که با او آشنا شدم ، جوانی بود به نام «آتش دست» دانش آموز دبیرستانی بود 16 سال داشت و پدرش از کسبه خرده پا بود. از طریق او با جوانان همفکرش آشنا شدم.تلاش کردم دایره فعالیتم را به بیرون از شهر گسترش بدهم،چون در شهر چنین کاری مجاز نبود.از سوی مردم «بزمان» زمینه فراهم شد.لذا به آنجا رفتیم سفرمان هفتگی بود در آنجا نماز جماعت می خوانیدیم و سخنرانی میکردیم ،تا اینکه مقامات محلی حساس شدن لذا برنامه رفتن به بزمان را قطع کردیم.
یکی از نخستین کارهای من در ایرانشهر احیا مسجد« آل رسول »بود چون به حالت تعطیل درآمده بود. علت این مشکل این بود که بانی مسجد در شهر اقامت نداشت بلکه دهه محرم هر سال می آمد روضه برپا می کرد و برمی گشت.به تدریج روابط خوبی با علمای اهل سنت پیدا کردیم.من به یک نقشه عملی برای رفع موانع ذهنی میان سنی و شیعه شهر، از طریق یک همکاری دینی مشترک می اندیشیدم.
باب گفتگو را با یکی از علمای اهل سنت ایرانشهر به نام «مولوی قمرالدین» گشودم که امام جماعت مسجد نور بود...در چهار چوب این دیدگاه ، طرح عملی ساده ای ارائه کردم: برپایی یک مراسم مشترک بین سنی و شیعه از دوازده ربیع الاول(که به روایت اهل سنت میلاد پیامبر اکرم (ص)است.تا هفده ربیع الاول(که روایت شیعه سالروز میلاد شریف آن حضرت است.)و ما براین توافق کردیم و مسجد آل رسول را برای برگزاری جشن آماده کردیم.
شرح عکس: آیتالله خامنهای در تبعید به همراه اهالی ایرانشهر پس از نماز مغرب دیدم سیل شهر را فراگرفته و آب بالا آمده تا جایی که به ایوان مسجد هم رسیده جریان سیل دو سه ساعت ادامه داشت در این مدت صدای آوار خانه ها را یکی پس از دیگری می شنیدیم همه چیز وحشتناک بود، تاریکی ناشی از قطع برق سیل خروشان و بی امان خراب شدن خانه ها و فریاد کمک خواهی مردم... دنبال هر وسیله ای برای مقابله با وضع موجود می گشتم. قبلا این مطلب را شنیده بودم که برای رفع چنین خطر فراگیری میتوان تربت سید الشهدا (ع)به اذن خدای متعال توسل جست.قطعه ای از تربت که خدا به برکت وجود ریحانه پیامبر(ص) بدان شرافت بخشیده در جیبم داشتم، آن را از جیب بیرون آوردم و به خدا توکل کردم و آن را در میان امواج پرتلاطم سیل پرتاب کردم لحظاتی نگذشت که به لطف و فضل خدا سیل بند آمد.پس از ان کمیته ای برای کمک به سیل زدگان تشکیل دادیم. در شهر پیچید که خانه تبعیدی ها را آب نگرفته و این را کرامتی برای ما تلقی کردند! اما من به مردم توضیح دادم و گفتم :اینکه آب وارد خانه ما نشده به دلیل این هست که خانه در جای بلندی واقع شده است.بنابراین معجزه و کرامتی در کار نیست. ناگهان به ذهنم رسید مردم شهر از دیروز تا کنون غذایی نخورده اند و گرسنه اند ، نانواها به علت سیل نانوایی را بسته و آب وارد مغازه ها شده بود.
به اداره پست رفتم به آقای کفعمی در زاهدان عالم بزرگ معروف استان سیستان و بلوچستان تلفن زدم و از ابعاد فاجعه با او صحبت کردم و گفتم ما نان و خرما و اگر بشود پنیر هر چه زودتر به هر اندازه که بتوانید نیاز داریم ، از او خواستم با آقای صدوقی در یزد و با مشهد و تهران نیز تماس بگیرد.وقتی گوشی تلفن را گذاشتم دیدم مرد پشت سر من با شگفتی به التماس و اهتمام شدید من گوش میدادند و با حالت ستایش و تعجب به یکدیگر نگاه می کردند.
در هر حال کار ما در ایرانشهر 50 روز ادامه داشت به دیدار مردم در خانه ها و آلونک ها و چادرها میرفتیم تعداد افراد خانواده ها را آمار میگرفتیم و توزیع را بر اساس آمارهایی که نوشته بودیم قراردادیم برگه هایی برای کوپن خواربار تهیه کردیم و هر خانواده طبق برگه کوپن سهمیه دریافت می کرد. در پایان 50 روز امدادرسانی پس از برطرف کردن آثار سیل تا جایی که میتوانستیم جشن بزرگی برپا کردیم و من در آن جشن سخنرانی کردم که هنوز تصاویر و صدای ضبط شده آن موجود است.»
اشاره فهرستوار به چند نمونه از جابه جایی تبعیدی ها در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی که دارای چند جابهجایی بودهاند، شاهدی بر سردرگمی رژیم طاغوت در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) است.
حبیبالله طاهری، از گرگان به یاسوج، انارک، سقز سیدمحمدرضا اصفهانی، از جهرم به مهاباد، کرج عباس پورمحمدی از رفسنجانی به زابل، سراوان، بندرلنگه جلالالدین طاهری اصفهانی از اصفهان به مهاباد، سقز علیاصغر معصومی از گرگان به سمیرم، بندرلنگه اسدالله مدنی از خرمآباد به نورآباد ممسنی، گنبدکاووس، بندر کنگان، مهاباد آیتالله پسندیده از قم به انارک، داران، خمین آیتالله سیدعلی خامنهای از مشهد به ایرانشهر، جیرفت محمدصادق صادقی خلخالی از قم به انارک، رفسنجان، لار، بندرلنگه، بانه عبدالمجید معادیخواه از قم به سیرجان، شاهپور، جیرفت عبدالرحیم ربانی شیرازی، از قم به کاشمر، فیروزآباد، سردشت و جیرفت محمدمهدی ربانی املشی از قم به رودسر، شهر بابک، جیرفت سیدعلیاصغر دستغیب از قم به رودسر، شهربابک، جیرفت سیدفخرالدین رحیمی از خرمآباد به ایرانشهر، اقلید علی تهرانی از مشهد، چابهار، سیرجان، سقز، انارک سیداحمد سادات خراسانی از رفسنجان به ایرانشهر، بیجار، انارک، اقلید فارس شیخمحمد یزدی از قم به بندر لنگه، اسلامآباد غرب (شاهآباد سابق) کاظم راشدپور یزدی از یزد به ایرانشهر و از آنجا به ایذه سیدعلیمحمد دستغیب از شیراز به اهر، سقز
منبع فهرست تبعیدیها: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
کد خبر 922779 منبع: همشهری آنلاین برچسبها انقلاب اسلامی ایران رهبر معظم انقلاب تاریخ انقلاب اسلامی ایران تاریخ عمومی ایران ایران